بالاخره چه کسی مشت خورده است؟ | پنج نکته درباره سخنان جنجالی رئیسجمهور در مجلس | واقعا دلیل کاهش مشارکت، تبلیغات تحریمیها بود؟
رویداد ۲۴ | فاطمه کریمخان: رییسجمهور منتخب که هنوز به رییسجمهور مستقر تبدیل نشده، دو روز پیش بر کرسی خود در مجلس شورای اسلامی حاضر شد و از آخرین فرصت برای سخنرانی به عنوان ناطق میان دستور در صحن مجلس استفاده کرد تا یک بار دیگر بگوید کشور را نمیتوان با دعوا اداره کرد و باید به سمت همدلی حرکت کنیم، تا بتوانیم مشکلاتی که در کشور به وجود آمده را حل و فصل کنیم.
درحالی که خیلیها آماده میشدند تا از حضور بدون تشریفات او در مجلس عیب و ایرادی در بیاورند و یکبار دیگر به این که چرا علیرغم گذشت بیش از دو هفته از اعلام نتایج انتخابات تغییری در اوضاع کشور ایجاد نشده است اعتراض کنند، رییسجمهور منتخب برگ دیگری برای عیبجویی رو کرد.
بیشتر بخوانید:
پزشکیان حرفش را اصلاح کرد | حساب مردم شریفی که به هر دلیلی ناراضی هستند، از دشمنان و بددلان جداست
آقای پزشکیان پشت تریبون مجلس گفت «امیدواریم خداوند ما را شرمنده این مردم عزیز نکند که به رغم تبلیغات برای تحریم صندوقهای رأی به میدان آمدند و مشت محکمی بر دهان مخالفانی که در خارج و داخل نشسته بودند و علیه رأیگیری تبلیغ میکردند، زدند». در چند ساعت اخیر گروه کثیری از کاربران شبکههای اجتماعی دست به صورتشان گرفتند و گفتند «ما را زد». این ماجرا با توئیتی از سوی حساب رسمی آقای پزشکیان تمام شد (واقعا شد؟) که در آن رئیسجمهور حساب مردم ناراضی را از بدخواهان جدا کرده بود. اما باز چند نکته مهم میماند که باید گفته شود.
1️⃣ ادبیات آقای پزشکیان، ادبیات معمول نطقهای میان دستور مجلس است. در واقع آن قدر در نطقهای میان دستور مشت حواله این و آن میشود که آخرش به سختی میشود فهمید بالاخره کی به کی مشت زد. با این حال آقای رییسجمهور منتخب هم باید بداند هرچند هنوز میتواند صبح از خواب بیدار شود و بدون تشریفات به مجلس برود، حرفش دیگر مشابه حرفهای سایر ناطقان بین دستور مجلس نیست و باید شامل احتیاطهایی باشد.
2️⃣ در این که بیرون و داخل ایران عدهای چه در این انتخابات چه در انتخاباتهای گذشته چه در انتخاباتهای آینده با غرض و مرض تلاش میکنند که مردم از رای دادن انصراف دهند شکی نیست، اما تعیین وزن و تاثیر این افراد بر شرکت در انتخابات هم مهم است. تبلیغات علیه شرکت در انتخابات و «سگ زرد برادر شغال» است و غیره، به عمر انتخابات قدمت دارد. سوال یک میلیون دلاری این است که چه میشود که در برخی دورهها عدم مشارکت رکورد میزند و در برخی دورهها مشارکت؟
آقای پزشکیان یا هر کس دیگری که امروز در جایگاه ابراز نگرانی برای ایران و مردم ایران است خوب است یکبار دیگر به صحنه نگاه کند و از خودش بپرسد واقعا این تبلیغات علیه شرکت در انتخابات بوده است که باعث یکی از کمترین مشارکتهای طول تاریخ انتخابات در ایران در دور اول انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم شده است یا موضوعات دیگری در میان است که خودداری اجازه اشاره به آنها را نمیدهد؟
3️⃣ آقای پزشکیان باید توضیح دهد که چگونه رای آوردن خودش را «مشت محکمی به دهان کسانی که تبلیغ رای ندادن میکردند» تلقی میکند. آیا هر انتخاباتی که در آن یک نفر رییسجمهور میشود مشت محکمی به دهان کسانی که تبلیغ رای ندادن میکنند نیست؟ چه چیزی در این دوره تغییر کرده است که آن را استثنایی میکند؟
4️⃣ فارغ از این که حرف آقای پزشکیان را برخورنده بدانید یا نه، آن را مصادره به مطلوب رای خود تلقی کنید یا نه، یا احساس کنید دست یا صورتتان بعد از این اظهارات به خاطر استنباط مشت زدن یا مشت خوردن دردناک شده است، توجه به این مساله ضروری است که گروهی از مردم رای ندادهاند و اتفاقا شمار آنها به هیچ وجه قابل چشم پوشی نیست. درست است که ایدههایی مانند لزوم تنشزدایی و حل مشکلات با جهان خارج و باز کردن فضاهای تنفسی مانند اینترنت در داخل ایدههای مشوقی هستند و شوری در کشور ایجاد کردند که به پیروزی آقای پزشکیان ختم شده است اما نباید نادیده گرفت که همچنان بسیاری از مردم در انتخابات رای ندادهاند و گوش همه آنها به رسانهها و تبلیغاتچیهای داخلی و خارجی نیست. همچنان که تمام کسانی که رای دادهاند به نیت مشتی حواله این و آن کردن رای ندادهاند و چه بسا هر آن منتظر باشند تا رای خودشان را پس بگیرند و یک بار دیگر از شرکت در انتخابات ابراز پشیمانی کنند!
5️⃣ جمعیت برای متحد شدن به دشمن مشترک، بیشتر از هدف مشترک احتیاج دارد، و قرار است فعلاً آن دشمن مشترک، تبلیغاتچیهای مخالف شرکت در انتخابات باشند. موضوعی که به سختی میتوان با همه بر سر آن اجماع کرد. مردم و کشور حتما دشمنان مشترکی دارند که میتوان بر سر آنها به اشتراک رسید، اما بعید است در خط مقدم این جبهه تبلیغاتچیان حامی عدم شرکت در انتخابات شمشیر بزنند.
حالا که آقای پزشکیان میگوید وقت «هم دلی» است، خوب است از خودمان بپرسیم چه شد که کار به اینجا رسید که مردمی که برای رسیدن به صندوق رای کشته دادند حالا رای ندادن را هم یکی از گزینههای خودشان میدانند، تا بعد کار به کسانی که عدم شرکت را تبلیغ میکنند برسد.